دلمان خنک شد با بابک زنجانی
پس از دستگیری زنجانی با نوعی احساس شعف در تودهٔ مردم مواجه شدیم که کمتر از بابت دستگیری یک مفسد اقتصادی بود و بیشتر از برای خنک شدن دلمان؛ حقش بود.
کم کیف نکرده بود و هزار و یک ندا و نوای دیگر که همگی دلالت بر آن داشت که چقدر بابک آتش زده بود به دلهایمان و حالا نزار دیدنش التیاممان میدهد.
پدیدهٔ دارا ستیزی انگار ریشهای تاریخی در این مملکت دارد و مردمان را خوش میآید از این روش و شاید به همین برهان بود که داراترینها به روزگار ماضی دیوار عمارات خویش را بلندترین میگزیدند تا کسی نبیند. حشمت و شوکتشان انگار داشتن چیزی بود در مایههای پدر کسی را کشتن.
پس از شکل گیری ایران مدرن و در تداوم آن اکتشاف نفت و شکل گرفتن اقتصاد رانتی در ایران معمولا ثروتمندترینها مقربترینها در بارگاه قدرت بودند و در نظر مردمان به مصداق کسانی بودند که با خان حاکم بر یک خوان میمکند.
آنچه آن همگان است و توفیر نبود میان هیچکدام از اینان. چه آنان که میآفریدند ثروتی و بنیان مینهادند صنعتی و چه آنانکه به راههای دیگر رفته بودند همهٔ اینان شدند مظهر تمام آنچه ما نداشتیم.
شمایل آرزوهای فرو خورده ما؛ طعنه میزد لباسهای آن چنانیشان به وصلههای جامهمان و مرکبشان انگار گناهکار سواری ما بر خودروهای بیکیفیت وطنی شدند مظهر داشتن و تنعم در مقابل ما نداشتهها و حسرتهایمان.
پنداشتیم همهٔ آنچه فراچنگ آوردند حاصل پیوندشان با ارباب قدرت است و خوی آزمند و حرص زدهٔ آنها که مذموم است در این ملک.
هر چنگ میزدیم و دست پا فراچنگ نمیآمد همه آنچه آنان داشتند پس ما ماندیم و نفرین آنها و آرزوی دیدن نشیبشان که فرازها بسیار دیده بودند به چشم.
انقلاب که شد و بسیاری ثروتمندان و صاحبان صنایع اموال از کف دادند و جان نیز هم چون ایلقانیان به راستی دل مردم خنک شد- همراهی کردند.
آنها شده بودند مظهر نداشتههای ملت و تاوان دادند از برای این شمایل و این روزهایی که زنجانی از اسب افتاده است فارغ از گناهکاری و بیگناهیش آنچه بیشتر رخ مینماید همان خنک شدن دلمان است.
اظهار نظر شهرام جزایری درباره زنجانی و مهآفرید
شهرام جزایری در گفتوگو با تسنیم به مسائلی از جمله نحوه برخورد مردم، نظرش درباره مهآفرید امیر خسروی و بابک زنجانی، ماجرای مشاوره دادن به مهدی هاشمی قبل از رفتن به زندان، پخش شدن علنی محاکماتش و ... پرداخته که به شرح ذیل است.
در 13 سالی که زندان بودید و چه در حال حاضر، شده انگ مجرم بودن و زندانی بودن، مانع کارتان شود؟
به هیچ وجه. همیشه مورد احترام بودهام ،حتی افرادی که به اصطلاح دشمن اطلاق میشوند که حقیقتاً با نهایت احترام با من مخالفت کردهاند. حتی قضات رسیدگیکننده درپرونده قضاییام که بیش از 40 قاضی بودهاند. لذا این موضوع هیچ مانعی برای من نبوده و نیست بلکه درخیلی از موارد، بعد از آن داستانها و استماع مدافعاتم، بیشتر مورد قبول و تأیید افراد قرار گرفتهام.
چه چیزی باعث شده که مانع نشود؟ چون قطعا خیلی از کسانی که شرایط شما را داشتهاند، حتی بعد از آزادی زندگیشان از هم پاشیده؛ چه زندگی شخصی و چه زندگی اقتصادی.
از نظر اقتصادی که من سالهاست متوقف و تعطیل شدهام ولی اینکه بگویم شکست خوردم و نابود شدم، این طور نیست. من همه این فراز و نشیبها را لازمه یک بالندگی میبینم. همهشان مفید هستند. در یک بنگاه اقتصادی گاهی فروش بالاست، گاهی پایین و گاهی هم ضرر میکنی. احساس میکنم تو این 13 سال، فروش عشق و احساس در بنگاه اقتصادی شهرام جزایری بسیار بالابوده و هست عشق و محبت فروختم و بنگاهم رومدیریت کردم.
قبلا خارج از کشور هم فعالیت اقتصادی داشتید؟
بله خیلی هم گسترده و جدی.
آیا بازهم قصد داریددر بازار بینالمللی کار کنید؟
قطعا اگر یک روزی بخواهم یک کار اقتصادی بزرگ و کلان انجام بدهم باید در بازار بین المللی حضور جدی و فعال داشته باشم. شاید اصلا از آنجا شروع کنم. قطعا باید توسعه پایدار را از بنگاههای بینالمللی سراغ گرفت.
برگردیم به زندان.....
قرار شد زیاد به عقب برنگردیم.
آیا در زندان خاطراتی هم نوشتید؟
خیلی در زندان نوشتم. اما نه خاطره. مگر بیکارم بشینم خاطره بنویسم.(خنده) زندان فرصت خیلی خوبی برای مطالعه و نوشتن بود. از قطار زندگی پیاده شدم، راههای گذشته و نواقصشان را مطالعه کردم. برنامههای آینده را با شرایطم انطباق دادم و به نظر میرسد که دوران سخت اما بسیار مفید و خوبی بود.
با توجه به تخصصی که در حوزه دندانپزشکی یا اقتصادی داشتید، برای سایر زندانیان چه کردید؟ آیا هیچ وقت از این تخصصها در زندان و واحد حرفهآموزی آن استفاده کردید؟
من هرجا هستم و بودم اطرافیانم همین سوالات اقتصادی را از من پرسیدهاند که چطور پولدار بشوم؟ چطور مشکلات اقتصادیم را حل کنم و سوالاتی از این دست. سوالاتی هستند که اکثر زندانیان در دوران زندان و افراد غیرزندانی هم الان از من پرسیده و میپرسند. من یک نسخه واحد به همه افراد و اشخاص میدهم و آن هم انضباط مالی است. اکثر افراد انضباط مالی ندارند، ادبیات اولیه یک حسابداری و حسابرسی را بلد نیستند. پس چطور و با چه شجاعت و جسارتی می خواهند کار اقتصادی کنند؟ در بنگاههای اقتصادی، بخش مالی، حسابداری و حسابرسی، پایینترین سطح ارزش را دارد. نمیتوانند یک ترازنامه یا صورت مالی بنویسند، می روند بنگاه اقتصادی راه می اندازند! کسی که نمیتواند این کار را بکند، چگونه به خودش اجازه میدهد که ساختمانسازی کند؟ یا حتی یک کلهپزی داشته باشد؟ باید ابتدا اصول اولیه حسابداری و حساب و کتاب را یاد گرفت که کار سختی هم نیست و بعد وارد کسب و کار شد.
شاید به اعتبار همان اقتصاد مرامی است که بدون علم به این اصول وارد کار اقتصادی میشوند.
اگر همان زمانی که وارد یک بنگاه اقتصادی میشوید و تخصص مالی ندارید، یک حسابدار متخصص بیاورید و یا خودتان به این امور توجه کنید و سعی کنید که آن را یاد بگیرید، بسیاری از مشکلات حل میشود. همان اقتصاد مرامی قدیمی که شما اشاره می فرمایید با چرتکه هایشان، بهترین حسابداران امروز را درس می دهند.
شما از زندان آزاد شدید و کار اقتصادی هم نمیکنید این بنز مدل بالا زیرپایتان از کجا آمده است؟
یکی از دوستانم هدیه داده والبته من نیز در مقابل برای پیاده سازی یک مدل اقتصادی مفید و استاندارد در شرکتهایش، به طور رایگان به وی مشاوره میدهم که قطعا چندین برابر پول این ماشین میارزد. بالاخره یک ماشین 500 میلیون تومانی چیزی نیست که برای شهرام جزایری خیلی بزرگ باشد درشرایطی که ماشاءالله ماشینهای مازارتی و پورشه وبنز اس 500 و... با قیمتهای بالای دو سه میلیارد تومان، در کف خیابان های تهران فراوان شده. البته شاید درآینده نزدیک به پولش نیازداشته باشم و بفروشمش!
این ماشینها (پورشه) را دوست ندارید یا اینکه نمیخواهید سوار شوید؟
نه پولش را دارم و نه دوستشان دارم. اگر این ماشین را سوار میشوم، نسبت به ماشینهایی که دیگران سوار میشوند، خیلی عجیب نیست. ماشین بسیار خوبی است. من هم قبلا همیشه بنز سوار میشدم و کافی هم هست و پاسخگوی نیاز من بوده. البته در حال حاضر مشکلات مالی جدی و زیادی دارم و شرایطم سختتر از دوران زندان است. در زندان که بودم همه رفقا کمکم میکردند. در تمام 13 سال کسی نیامد بگوید دو زار از شهرام طلب دارم اما از زمانی که آزاد شدم، همه روی سرم ریختهاند و توقع دارند. پیامکهایشان را میتوانم نشان بدهم.
برخی دوستان برداشت قشنگی از اقتصاد و ثروت ندارند و معتقدند نباید نشان بدهیم که پولدار و ثروتمندیم؛ راه میروند و به دروغ مینالند در حالی که حسابهای مالی خودشان و خانوادهشان پر است. به نظر من اینگونه دروغگوییها، کار زشت و بدی است. حساب های مالی من خالی نیست، لبریز هم نیست.
خدا را شکر همیشه یک زندگی خوب وسطح بالایی داشتهام. بالاخره سالها زحمت کشیده ام و سالها از عملکرد اقتصادی خودم وشرکتهایم دفاع کردم. کاملا قاطعانه ومحکم مدعی هستم "شهرام جزایری" تنها مدیری در سراسر دنیاست که از بالاترین مرجع قضایی کشورش یعنی دیوان عالی کشور، حکم خوش حسابی گرفته. "شعبه 20 دیوان عالی کشور در بند 11 حکم خود به صراحت گفته که خوش حسابی شهرام جزایری و شرکتهایش نزد بانکها احراز میشود.بروید کاملا دقیق و موشکافانه تحقیق و بررسی بفرمایید اگر کسی در دنیا این حکم مهم و ارزشمند را از دیوان عالی کشورش دریافت کرده لطفا در خبرگزاری خودتان خبررسانی کنید و در غیر اینصورت به سلامت اعتباری احراز شده شهرام جزایری احترام بگذارید.
الان مردم شما را می بینند، میشناسند؟
بله.خوشبختانه یا متاسفانه میشناسند. بیشتر مردم بخاطرخندههای معروفم مرا خیلی خوب میشناسند. من همه مردم را دوست دارم. مردم خوب و مهربان هستند و هیچ چیزی بهتر از محبت مردم نیست. البته گاهی هم پشت سر من بد میگویند. یاد یک خاطره افتادم. سوار تاکسی شدم و راننده شروع کرد به نالیدن. از آقای کرباسچی گفت و بعد فاضل خداداد و مرتضی رفیق دوست تا اینکه رسید به شهرام جزایری.
فحش رکیکی داد و گفت «این فلان فلان شده همیشه پول نفت را میدزدید، سهم آقایان را میداد. آن سال سهمشان را نداد، گرفتند انداختنش زندان. زندانش هم که زندان نبود بیشتر اوقات توی کانادا بود. من هم چند بار رفتم زندان دیدمش" گفتم دیدیش؟" گفت: آره، گفتم: چه شکلی بود؟ گفت: موهایش بلند و دم اسبی بود، پشت موهایش خیلی دراز و بلند بود. بعد هم توی زندان راه می رفت و به همه دستور میداد!!!
گفتم: حالا ببینیش میشناسیش؟ گفت: آره. بعدش شروع کرد به شهرام جزایری فحش دادن.(خنده) عصبانی شدم گفتم آقا همه چی به ما گفتی ما سکوت کردیم، دیگه چرا به خانوادهام فحاشی میکنی؟ بزن کنار پیاده میشم. به جان خودم ، یکدفعه برگشت نگاه کرد و وسط اتوبان نگه داشت. از تاکسی پیاده شد و شروع کرد به بوسیدن سر و صورتم. متأسفانه برخی ها به خاطر مشکلات، بعضی اوقات بدون فکر کردن و به نادرست بعضی حرفها رو از روی معده می زنند!
تاکسی هم سوار می شوید؟
بله. زندگی خصوصی بامزهای دارم. کاملا جالب!!!
الان چند تا بچه دارید؟
ایلیا که بچه بزرگم است و 11سال دارد. ارشیا پسر دومم هفت سال دارد و دخترم نیز پنج سالش است. این سه تا بچه، همه داروندار و زندگیام هستند. ایلیا با یازده سال، دارنده مدال طلای مسابقات کاراته قهرمانی کشور و دارنده مقام نایب قهرمانی جهان در بازیهای بین المللی است و به دو زبان انگلیسی و فرانسه مسلط است. ارشیا و آرنیکا هم آموزش های ابتدایی و ورزش تکواندو رو به بهترین وجه ممکن انجام میدهند. الحمدالله فرزندانم، از بهترین ودلسوزترین عنصر هستی یعنی مادرخوب برخوردارند و از این حیث کارمن خیلی کمتر شده است.
راستی شنیدهایم شما پرسپولیسی هستید.
نه پرسپولیسی نیستم، من خود پرسپولیسم.
پس چرا برای خرید پرسپولیس اقدام نکردید؟
پسرم ایلیا نگذاشت. پسرم مخالف جدی این موضوع بود.
پسرتان استقلالی است؟
شدیداً طرفدار استقلال است.
جوکهایی که در مورد شما میگفتند را میدیدید؟
بله . هنوز هم برایم میآید. جالب است؛ آنهایی که حوصله دارند و این جوکها را میسازند، خیلی آدمهای ارزشمندی هستند!
شما هم تحریمها را دور میزدید؟ قبول دارید که بابک زنجانی تحریمها را دور میزده است؟
متاسفانه امروز بابک زنجانی فردی است که مورد شماتت قرار گرفته است. باید دید آن روز که این رفقا و عزیزانی که در مسئولیتها مستقر بودند، چرا تشخیص دادند مهمترین عرصه زندگی مردم را که نفت بود، در اختیارش بگذارند؟ اینکه کشور در چه شرایطی قرار گرفته بود؟ تصمیمگیران کشور چرا و به چه دلیل نفت را خارج از کانال رسمی به دست افرادی چون ایشان قرار دادند، من اطلاعی ندارم. ما اقتصادیها خیلی از مواقع پیش میآید که در شرایط خاص برای کالاهای شرکت تصمیمات خاص میگیریم. ممکن است شما هم اگر در یک بنگاه اقتصادی ، کالایی داشته باشید که به خاطر تحریم نتوانید آن را بفروشید، مجبور بشوید آن را به افراد خاصی بدهید و ممکن است در حساب کتاب کردن، همه پولتان هم از بین برود. درباره این فرد هم شنیدم که 10 درصد پول فروش نفت را برنگردانده است. تأیید یا تکذیب نمیکنم چون صلاحیت اظهارنظر درباره این مطلب را ندارم و اطلاعاتم هم کافی نیست. همه باید به رسیدگیهای مقام قضایی اعتماد کنیم تا نتیجه مشخص شود. اما چون خودم قربانی بوده ام همیشه همه را توصیه کردم تا قبل از قطعیت رسیدگیها و صدور احکام، به مرجع قضایی اعتماد کنید و اظهارنظر نکنید.
شما از قبل بابک زنجانی را میشناختید؟
او در مقطعی یک فعال اقتصادی بزرگ بوده و افرادی که اقتصاد را در سطح کلان کار میکردند گویا، با وی در ارتباط بودند.مثل همه بنگاه های اقتصادی که ایشان را میشناختند، من هم او را از دور می شناختم و صرفنظر از صحت وسقم عملکرد اقتصادیاش شنیده که آدم بسیار مهربان و رئوفی است.
به او مشورت میدادی؟
من در داخل زندان به افراد بیرون، گاهی از طریق تماس تلفن، مشورت میدادم و خیلیها نظرات من را استماع و استفاده می کردند و گاهی هم نه.
نظرتان درباره اعدام مه آفرید چه بود؟
من صالح به اظهارنظردراین باره نیستم. به نظرمن، حتی نظر شخصی دست اندرکاران قضایی و همه ایرانیان، این است که نباید موجبی فراهم شود که فردی اعدام گردد. ای کاش این شرایط فراهم نمیشد و این اتفاق رخ نمیداد که چنین پرونده ای تشکیل و یک نفر اعدام شود! آن قاضی محترمی که این حکم را اجرا کرده، هم قطعا دوست نداشته یک فرد اعدام شود، ولی بهرحال موجباتی فراهم شد و ترتیبات قانونی قضایی کشور منتج به آن اتفاق سخت گردید و ما در داخل زندان حال واحوال دست اندرکاران قضایی اینگونه احکام را می دیدیم، حتی در موارد جنایی، قضات قلباً ناراحت بودند که فردی اعدام شود اما لاجرم باید قانون اجرا میشد. من به عنوان یک ایرانی از خبر اعدام یک فرد ولو محکوم و مجرم و جنایتکار خوشحال نمیشوم و مطئنم هیچکس خوشحال نمیشود اما اینکه بخواهم اظهارنظر کنم که درست بود یا نه، صالح نیستم.
من یکسری رفقای بینالمللی دارم که اینها میگفتند ما شهرام را میشناسیم و میدانیم قانون را بهتر از هر کسی میشناسد، چون قبل از زندانی شدن مشاور قانونگذار کشور بوده است. میگفتند مادامی که شهرام در زندان است ،معلوم است که از سرمایهگذاری حمایت جدی نمیشود. از طریق تلفن به آنها میگفتم آنقدر هم تند حرف نزنید بالاخره من هم جوان بودم و مقداری هم تندروی کردم هرچند هیچ وقت از چراغ قرمز عبور نکرده بودم...
نظرم این است که برای اینکه سرمایهگذاری حمایت شود باید بدوا از سرمایهگذاری داخلی دفاع کنیم. امثال افراد یادشده قطعا اشتباهاتی که به زعم خودشان جرم نبوده داشتهاند ولی موجباتی باید باشد که این خطاها مرتب مانیتور و کنترل شود. نظرم این است که وقتی یک بنگاه اقتصادی به پول بزرگ میرسد، کشور باید خیلی احتیاط کند. اگر آن فرد چموش بود باید برخوردهای قضایی شود. باور کنید اگر در شرکتهای من، یک برگ کاغذ پیدا میکردند که تخلف در ال سی یا اعتبارات و اسناد بانکی بود، 40 بار اعدام میشدم.
آیا این مسئله که مهآفرید اصلا ابراز پشیمانی نکرد و خودش طناب دار را به گردنش آویخت، صحت دارد؟
سکوت...
برگردیم به ماجرای فرار از زندان. چگونه از زندان فرار کردین؟ چرا عمان را انتخاب کردین؟
من درباره این موضوع همیشه سکوت کردهام و اصلا علاقه ای ندارم درباره آن حرف بزنم.
واقعا چرا عمان؟ تصور فرار شما به کشورهایی مثل امارات، ترکیه و حتی افغانستانی که پاسپورت آنجا راهم داشتید، قابل تصور بود اما عمان نه.
سکوت...
یعنی واقعیت فرار شما از زندان، آنطور که مطرح شد نبود؟
گفتم اصلاً دوست ندارم آن قبرستان کهنه شکافته بشود. به نظرم بهتر است درباره موضوعی که ضرورت دارد حرف بزنیم.
دادگاه محاکمه شما علنی پخش شد؛ نظرتان درباره پخش محاکمه مهدی هاشمی چیست؟
من درباره این فرد هیچ نظری ندارم. شما از چیزی حرف میزنید که نظر مبارک شما یا من به عنوان یک فرد غیرمطلع از شرایط سیاسی قضایی است. من درباره پرونده خودم میگویم که رسانهای و علنی شدن آن کمکی به اجرای عدالت نکرد، شاید میتوانست یه مقدار آرامتر باشد. شاید در پرونده دیگری، شرایط طور دیگری باشد .شاید علنی کردن اشکالی نداشت اما دامن زدن رسانهها به پرونده من خیلی آن را سیاسی کرد.
اخیراً مسائلی مطرح شد مبنی بر اینکه شما به مهدی هاشمی قبل از اعزام به اوین برای تحمل مدت حبس مشاوره دادید؟
شب قبل از رفتن آقای مهدی هاشمی به زندان، وکیلش آقای سید محمود طباطبایی که اتفاقاسالهاست وکیل بنده هم هست، به من زنگ زد و درباره ایشان باهم صحبت کردیم. همین مطلب موجب شد بعدها شایعههای بزرگی درست بشه که ...
بعد از گذشت 13 سال، تصور میکنید سیاسی با شما برخورد شد؟
دوست ندارم درباره آن صحبت کنم. 13 سال غیر از خودم دیگران را تحمل کردم و از شماها میخواهم 20 سال من را تحمل کنید. انشاءالله در 20 سال آینده ازشهرام جزایری خدماتی خواهید دید که قطعا قضاوتهای عمومی رو به واقعیت نزدیک خواهد کرد
دستگیری شما اقتصادی بود یا سیاسی؟
اطلاعرسانیهای نامناسب قضایی قبل از صدور حکم قطعی، حواشی زیادی درست کرد. ذکر نام برخی افراد، باعث شد حساسیت زیادی ایجاد شود و وقتی هم که حساسیت ایجاد بشه طبیعی است که از رسیدگی های قضایی ازروال عادی خارج شود.
از تبعات حرف زدنت نگران هستی؟
طبیعتا. وقتی حرف بزنم، این حرف من متر میشود و دوست ندارم اظهارنظری نسنجیده بکنم که برای کشور موضوعی درست شود. دوست دارم اگر حرفی می زنم موثر باشد. مردم ومسؤلین ازشهرام جزایری همیشه انتظار داشتند که پخته وسنجیده اظهار نظر کند و بهترین راه دراین مورد کم حرف زدن بوده که اگر از داخل زندان به شما قول مصاحبه نداده بودم و شما هم، پیگیری نمیکردید، همین حد هم زحمت نمیدادم.
اینکه گفته بودی دوست داشتم در این 13 سال، بارها اعدام شوم، به خاطر شرایط زندان بود یا فشارهای جانبی؟
شرایط زندان شرایط خوبی نیست. بارها گفته ام، اگر قرار باشد که یک فرد بیشتر از یک سال در زندان باشد، واقعا اگر اعدام شود بهتر است. باورکنین آدم به چشمش چیزایی میبیند که حاضر است روزی ده بار بمیره ولی اون موضوعات و نشنود ویا نبیند!!! هنوز هم محکم نظرم همین است. اسلام هم همین را میگوید. اصلا مجرمی که قرار است حبس برود، تبعیدش کنند. خیلی هم کاربدی کرد، یک دست و یک پایش را قطع کنند. در اسلام مجازاتها صریح است. اما زندان فرسایشی وخیلی غیر قابل تحمل است.
برکناری رئیس وقت زندان اوین و سرپرست مجتمع اقتصادی مرتبط با فرار شما بود؟
سکوت...
با بابک زنجانی دیداری داشتید؟
اصلا. اما اینکه بعضیها مطرح کرده بودند که بابک زنجانی زندان نبوده و یا بیرون است، دروغ محض است و صحت ندارد.
واقعا میشود یکسری وسایل خاص مثلاً ساز مورد علاقه فردا را وارد زندان کرد؟
بله. مشکلی ندارد، اگر هماهنگ شود و موافقت کنند، مشکلی ندارد در واحد فرهنگی زندان امکان پذیر است نه داخل بندها.
الان ساکن زعفرانیه تهران هستید؟
بله . صبحها بعد از پیادهروی به دفتر دوستانم می روم. چند ساعت با دوستانم هستم و اگر نیاز به کمک فکری اقتصادی داشته باشند، به آنها مشورت میدهم. بعد بیشتر اوقات با پسرانم یا دخترم ، به تفریح و خرید میرویم. ناهار معمولا با دوستان هستم. شب هم به خانه میروم.
سال 80 شما دارایی خود را 136 میلیارد اعلام کرده بودید.
160 میلیارد بود اما در ارزیابیها 45 میلیارد تومان تقویم شد و همه اموال شرکتهایم را بابت تسویه بدهیهایشان، در قالب ردمال حکم کیفری دادم.
الان چه قدر سرمایه دارید؟
الان مفلس فی امانالله هستم. فعلا از دوستانم کمک میگیرم. مشاورههایی به برخی میدهم و مقدارمحدودی درآمد دارم. برخی پیش من میآیند و درخواست مشاوره برای سرمایهگذاری دارند و من هم نظر میدهم.
همه هم به سود رسیدهاند؟
خیر. بعضی با من مشورت داشتند اما نظر من را اجرایی نکردهاند وکارخودشان را انجام دادند. گاهاً هم متضرر شدند اما من دربخش خصوصی شرکت داری، به درجه ای از اجتهاد اقتصادی رسیدهام که نظراتم برای یک بنگاه ، درصورت اجرا زیان به بار نیاورد .
هنوز وارد تعیین رقم نشدهام. من هنوز چندین خانواده را مدیریت میکنم و هزینههای خانواده زندانیان همبندیام هم به آنها اضافه میشود و خلاصه خودم یتیمم و کلی هم یتیم دارم. به دلیل محدودیت کاری ودرآمدی ، مجبورم اوضاع را با هزار زحمت و دردسر کنترل کنم اما خداروشکر ازاین موضوع خیلی راضیام که خداوند به من توفیق داده که همیشه نوکر باشم.
برنامه اقتصادی برای خودت داری؟ تمام این خانواده ها را با برنامه ساپورت میکنی یا مقطعی؟
برای گذران هزینههای ضروریام قطعا برنامه منظمی دارم و و برنامههای حمایتی من دایمیست.
هنوز مشغول نوشتن کتاب خاطرات نشدید؟
برخی از من خواستند اما به نظرم فعلا نیازی نیست وضرورتی هم ندارد چون کارهای خیلی مهمی دارم که از نوشتن خاطره با اهمیتتر است؛ نمونهش با خانواده و بچهها بودند.
در افغانستان کار اقتصادی میکردید؟
نمایشگاه فروش کالا داشتیم. در آفریقا هم 50 نمایشگاه برگزار کردم که خاطراتش را اگر بگویم شاخ در میآورید. خیلی سخت بود. کالا میفروختیم و معطل میماندیم که چگونه دلارها را به کشور ایران منتقل کنیم.
چرا گفتید با 100 میلیون تومان نمیشود کاری کرد؟ آیا کسانی که 100 میلیون ندارند نمیتوانند خوشبخت باشند یا الکی خوش هستند؟
باید ببینید خوشی را در چه چیزی تعریف میکنید. آدم با یک زندگی ساده میتواند بیشترین لذت را ببرد. افراد زیادی را میشناسم که با صدها میلیارد تومان سرمایه، خوش نیستند و زندگی خوبی ندارند. اما اینکه فکر کنید کسی که از پول و امکانات خوشش نمیآید اغراق است، اکثریت افراد امکانات را دوست دارند اما باید ببینید چگونه به دست میآید وچگونه هزینه می شود...
اگر جای فردی باشی که تمام دارایی او 10 میلیون باشد چه میکنید؟
شکر خدا ...
اگر اعتبار شهرام جزایری نباشد چه میکردید؟
اگر بخواهم با فکر و مغزم بدون نیاز به پول، میتوانم کلی کار کنم و پول بسازم.
در چارچوب ذهنی شهرام جزایری این را میتوان گنجاند که یک کارمند در کنار شغل خود، به سرمایهگذاری مشغول شود؟
خیر. به نظر من فقط همان روی یک کار و یک شغل متمرکز بشوید و آن را به خوبی انجام دهید. حتی اگر کلهپزی انجام میدهید، باید آن را با عشق مدیریت کنید. اصول اولیه اقتصاد ، شناخت و عمل به ادبیات پول و سرمایه است. تمام این حضرات که در کارهای اقتصادی ناموفق بودهاند، نتیجه آن است که ادبیات اولیه اقتصاد را بلد نیستند. من میتوانم صورت های مالی تلفیقی و گزارش حسابرسی و گزارش توجیهی ترکیبی شرکتها را طراحی و بنویسم به نحوی که خیلی از حسابرسان رسمی ومعتمد انگشت به دهان می مانند... ،
درهرجلسه اجرایی دقیقاً می فهمم که نتایج وآثار مالی جلسه اجرایی، درآن واحد کجای صورت مالی شرکت نشسته وچه اندازه این جلسه از نظر اقتصادی برای شرکت مفید بوده درحالی که خیلی از مدیران محترم ، با پایان سال مالی هم این موضوع را تشخیص نمیدهند و فقط حساب سازی میکنند!!! شاید این یک نعمت خدادای است؛ قبلا فکرمی کردم همه مدیران این کارها ر بلد هستند اما بعداً متوجه شدم تعدادبسیار محدودی هستند که این مسایل را میفهمند وشاید تعداد انگشت شماری هستند که می توانند طراحیهای اقتصادی پیچیده را شخصاً انجام بدهند.
الان به نمایندگان مجلس یا مجموعههای دولتی هم مشاوره میدهید؟
بله. اما خیلی محدود و فقط به صورت غیر رسمی. چون واقعا می ترسم برایم دوباره دردسر شود.
شما از رانت اطلاعاتی استفاده کردید؟
این را در دادگاه از من سوال کردند و گفتند شما از رانت اطلاعاتی استفاده کردین. گفتم یعنی چه؟ گفتند شما میدانستید قرار است چه قانونی تصویب شود. من هم در جواب گفتم عجب بابا، من خودم حسب وظیفه قانونیام که مشاور فنی کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی بودم، باید در خیلی از موارد برای تصویب یک قانون، نظر مشورتی مؤثر می دادم و چه نیاز است که بخواهم از رانت اطلاعاتی استفاده کنم.
آن زمان که مشاور کمیسیون بودید؟
بله.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
پنجشنبه 21,نوامبر,2024